داشتم راجع به تکنولوژی‌های جدید در زنبورداری سرچ میکردم  بنظرم رسید مشکل اصلی فعلی مون خیلی پایه ای تره  مثلا من برای پیشبرد علم، باید برای ساخت کندویی رباتیک با هوش مصنوعی برنامه ریزی کنم  اما هیچ کندوداری از اختراع من استقبال نخواهد کرد چون دغدغه کندودارها اینه که کندوها یده می‌شوند، بیماری های عجیبی جدیدا در زنبورها پیش اومده که به عقیده من ناشی از تغییرات جوی بدن زنبور خودشو برای مقابله با سرما آماده میکنه و چربی ذخیره میکنه بعد یهو هوا شدید گرم میشه و از طرفی زنبوردار هم کندوها رو میبره شمال یا جنوب و به یک مکان گرم و همون لایه چربی باعث خفگی زنبور میشه، البته این رو بنا بر نظریه خودم میگم و پشتوانه تحقیقاتی ندارم و از سموم و آفت کش ها و است  دغدغه زنبوردار اینه که میگن غذای آلوده و فاسد شده ی زنبورعسل وارد کشور شده  و  که ریشه درمان اون ی و اون واردات غذای آلوده زنبور و اون سمپاشی ها، بیشتر به حرص آدم ها بر میگرده و بنظر من شاید یک معلم، یک واقعا دلسوز، دیده و
خیلیا میگن توی سربازی بهت هرچی گفتند بگو بلد نیستم تا کار کمتری بهت واگذار کنند من اما سبک و سیاق خودمو داشتم و از اون راضی ام هرچند بار روانی زیادی روی من اومد اما الان که ماه هاست ازش گذشته، راضی ام از گذشته ام  توی سربازی، هرکس کار بهم میگفت میگفتم چشم  می‌گفتند فلان چیز رو میتونی انجام بدی؟ یا میگفتم بلدم، یا میگفتم سرچ میکنم، میپرسم، یاد میگیرم و انجام‌ میدم  جالبه که مرخصی تشویقی مال اون سربازهایی بود که از زیر کار در رو بودن من باید زود میرفتم، گاهی خیلی بعدتر از همه کارکنان، کارم تموم میشد خیلی بهم فشار می‌آوردند از اونطرف بهم تیکه می انداختند به فکر ناقص شون میخواستن من رو تحریک کنند تا بیشتر و بیشتر، کارها رو بهتر و بهتر تحویل بدم   خلاصه که روی مخ رفتن ها و درگیری ها مال من بود تشویقی و گپ زدن و استراحت، مال اونی که واقعا از زیر کار در رو بود   دمش گرم، یکبار فقط یکی از مدیرها بهم گفت، گفت هرچی بیشتر کار کنی، بیشتر بهت کار میدن نه تشویقی   آخرش هم من رو استخد
چطور مادران و پدران  فرزندان خود را در مدارسی ثبت نام می‌کنند که نمی‌دانند قرار است چه کسی با چه اهدافی و به چه روش هایی فرزندشان را تعلیم دهد؟  پدران و مادرانی که فقط بچه دار شده اند از ترس حرف دیگران و القای دیگران که باید بچه دار بشوی، از حرف پدربزرگ هایی که دلشان می‌خواهد نوه شان را ببینند، معلوم است که فقط بچه را به دنیا می آورند، رنج و زحمت فراوان می‌کشند اما فقط او را بزرگ می‌کنند اما کسی که با هدف، بچه دار بشود و این هدف را به فرزندش نیز بگوید و او را در راه رسیدن به آن هدف تربیت و راهنمایی کند، به نظر من باتوجه به دانش کنونی ام، فرد بهتری است  خیلی مضحک است که بگوییم هر انسانی استعدادی دارد و نباید به فرزندمان بگوییم چه مسیری را برود بعد همان افرادی که این جمله را می‌گویند، فرزندان مان را بر اساس نمره درس ریاضی و فیزیک و شیمی و فارسی و استعدادیابی می‌کنند و به او اجبار می‌کنند که چه درسی بخواند به او می‌گویند رتبه کافی برای رشته ریاضی فیزیک را نداری یا برای
امروز با یکی از همکارا که تازه امسال استخدام آموزش و پرورش رو قبول شده داشتم صحبت می‌کردم متولد سال شصت و شش بود 1366 وقتی زندگی اش رو تعریف می‌کرد، دیدم چه مسیری رفته  دیدم اصلا مسیر هامون متفاوت اند نمیشه مقایسه کرد که من جلو تر ام یا ایشون  به این فکر افتادم اینکه بگم فلان جوون یا نوجوون در چه شرایطیه، فلانی در فلان کشور در چه شرایطی هست و کلا غلطه  هیچ دو انسانی نه مبدا یکسان و نه مسیر یکسان و نه مقصد یکسان ندارند و همه چیز خواست خداست تا بیازماید 
آخرین جستجو ها